حجامت کردن. (ناظم الاطباء) ، بصورت تاری درآوردن: نمک طبرزد بشکافند و شاخ کنند و بمجرای قضیب در نهند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، شاخه برآوردن. شاخه زدن: درخت دانش من شاخ کرد و میوه نمود شکوفه داد کنون اندر آمده ست ببار. ناصرخسرو
حجامت کردن. (ناظم الاطباء) ، بصورت تاری درآوردن: نمک طبرزد بشکافند و شاخ کنند و بمجرای قضیب در نهند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، شاخه برآوردن. شاخه زدن: درخت دانش من شاخ کرد و میوه نمود شکوفه داد کنون اندر آمده ست ببار. ناصرخسرو